بسمه تعالی

در دهه نود شمسی ، جنگ نوین دیگری توسط آمریکا و هم پیمانانش به کشور عزیزمان ایران تحمیل شد. سی سال عرض اندام جمهوری اسلامی ایران و مردم شریف کشورمان در مقابل ابر قدرت جهان و شکست دشمن از هزاران راه رفته، آمریکا و چند کشور متحدش را عصبانی و عصیانگر کرد تا " جنگ اقتصادی"  را بسیار شدیدتر به ایران تحمیل کنند. از طرفی هم برخی ضعف های مدیریتی باعث ادامه  فشار انباشت بیکاری و افزوده شدن روزانه متقاضیان کار در کشور گردید تا شعار همگانی " کار آفرینی "، اشتغاایی و توجه به تقویت و گسترش بازار کار در سطح کلان کشور و بخصوص آموزش عالی  بعنوان نیاز ضروری کشور مطرح  و بولد شود. با همه مشهود بودن جمعیت جوان کشور در طی چند دهه قبل و طبیعتأ اام به اقداماتی برای آنها اما مع الأسف بودند افراد مسئولی که اعتقاد داشتند جوانان دهه شصت به هر بخشی که ورود کنند باعث ایجاد مشکل برای سیستم می شوند. و این اظهار نظر کاملا گویای فقدان برنامه ریزی است. بنابراین در این دهه از یک سمت فشار و موانع خارجی دشمنان در قالب تحریم و جنگ اقتصادی ملموس بود و از سمت  دیگر ضعف و غفلت مدیریت مشهود شد. 
 سرعت توسعه شگفت انگیز تکنولوژی و فناوری و رشد روزافزون سیستم های رایانه ای و دیجیتالی که در همه شئون زندگی بشر و حتی خلق آثار هنری رخنه نموده  باز وزارت علوم را به ایجاد ساختار سازمانی (اداره کل برنامه ریزی امور فناوری) ترغیب و اقناع نمود. ت کلان  در این زمان اعتدال گرایی مطرح شد. رفع ت زدگی از محیط های دانشگاهی، احترام بیشتر به آزادی و استقلال دانشگاهی، شایسته سالاری، کیفیت گرایی وعدم گسترش مراکز و رشته های دانشگاهی ، تعدیل ورودی های تحصیلات تکمیلی و بویژه مقطع دکترا، حذف رشته های دانشگاهی فاقد کارایی،  مهارت آموزی دانشجویان و افزایش ارتباطات بین المللی از شاخص هایی بود که در سطح کلان آموزش عالی در دستور کار قرار گرفت. و البته که مورد توافق و تصدیق کارشناسان آموزش عالی نیز می باشد. اما ارزیابی سطح اجرایی این ت ها در دانشگاه های مختلف و میزان موفقیت و تاثیرات این ت ها قابل بررسی است. 


در اواخر دهه نود شمسی نیز با مطالعاتی که صورت پذیرفت و شاهد کسب درآمدهای میلیارد دلاری شرکت های تکنولوژیک و فناورانه و شرکت های ارائه دهنده خدمات نرم افزاری و سخت افزاری محصولات متنوع دیجیتالی در جهان، که چند بار کل درآمدهای صادراتی برخی کشورهای دیگر جهان است، باعث شد تا در ایران هم کمپین ایجاد و حمایت از شرکت های دانش بنیان و اسپیناف به سرعت توسعه پیدا کند. این اقدام از آنجا که تحت مطالعات و تحقیقات متخصصان بوده است براساس بررسی نتایج و اذعان متخصصان از تأثیرگذارترین اقدامات نظام آموزش عالی کشور است که معتقدم اگر درجهت صحیح حرفه ای و اخلاقی خود طی طریق کنند و به دور از اعمال تصمیمات ی بمانند، آینده ای بسیار درخشان را به  پیشرفت و توسعه صنعت و تکنولوژی کشور، نوید می دهند.
این سیر بدیهی و پیکره بیرونی آموزش عالی کشور است. آنچه بعنوان منظر بیرونی، نمایان و قابل مشاهده است. ضعف در برنامه ریزی و مدیریت مقطعی و طرح های فاقد پشتوانه متخصصان آموزش عالی و همچنین عدم انجام مطالعات آینده پژوهی است .اگر در دهه هفتاد ، معاونت پژوهشی وزارت علوم توانمند بود به جای مجوز تاسیس  انواع و اقسام سازمان های پژوهشی  که اکنون فاقد کارایی و اثربخشی هستند و معضل تامین بودجه آنها گریبان وزارت علوم را گرفته است، به پژوهش های کاربردی و مورد نیاز داخل کشور سمت و سو می داد. در حالیکه همان زمان مدارس و کلاس های بیش از چهل نفری در آموزش و پرورش مشهود و ملموس بود. و مدارس چند شیفته دایر می شدند. اما پژوهشی انجام نشد که این کودکانی که چهل نفر در یک کلاس تحصیل می کنند بزودی به چهل نوع مشاوره ، چهل اتاق کار و چهل مسکن نیاز خواهند داشت و می بایست شیوه های مدیریت این نیروی انسانی در کشور با مطالعات و پژوهش ها و سناریو های لازم پیش بینی می گردید تا به " چه کنم؟ چه کنم؟ " مبتلا نمی شدیم. در دهه هشتاد اگر حقیقتأ با علم و آگاهی فرهنگی و اجتماعی عمل می کردیم. نمی بایست  بی محابا صرفأ گسترش کمی آموزش عالی در دستور کار قرار می گرفت.  باید در مقابل تقاضای شکل گرفته بر مبنای آمال کاذب و غیرواقعی در سطح جامعه، مقاومت علمی صورت می پذیرفت و آگاهی موثر از این اتلاف نیرو، زمان و هزینه به خانواده ها داده می شد و منجر به افزایش واقع گرایی و فهم اجتماعی می شد. که این ره که می رویم به ترکستان است و عایدی برای  افراد، خانواده ها و کشور نخواهد داشت. نه اینکه ۲۶۴۰ واحد و مرکز دانشگاهی در ایران، بیش از چین با ۲۵۰۰ و بیشتراز هند با ۱۷۰۰ مرکز دانشگاهی، فعالیت کنند. یا در دهه نود، هم مجوز تاسیس ۴۱ پارک علم و فناوری در ۳۱ استان کشور، با ساختارهای بروکراتیک، اداری و هزینه های جاری صادر کردیم. و باز در حالیکه تعداد اینگونه مراکز علمی و فناوری در بیشتر کشورها محدود به انگشتان یک دست هستند.

در مجموع، در چند دهه اخیر "تنش آفرینی ت" و ایجاد جو ت زدگی در محیط های علمی و دانشگاهی ملموس و باعث آسیب به آموزش عالی شده است. 
آنچه از بنای آموزش عالی قابل مشاهده و درک است نتیجه جبر زمانه و نیازهای برهه های تاریخی جامعه است که  نظام آموزش عالی را خواسته و یا ناخواسته دراین مسیر قرار داده است. اما آنچه قابل تامل و ملاحظه است تلاش ناشیانه عده ای افراد برای " تطبیق نمایی" با دست گذاشتن و استناد بر یک یا چند مؤلفه و ویژگی مشابه  با به اصطلاح الگوهای دانشگاهی غرب است. و متاسفانه مطالعاتی هم با نتایج از پیش تعیین شده با هدف اثبات و تطبیق همین موضوع صورت پذیرفته است. اما حقیقت این است که جبر زمانه و محدودیت های مطالعاتی و پژوهشی که برنامه ریزی و مدیریت را تحت شعاع خود، مختل می کند. باعث شد بدون تحقیق و تطبیق نظری و علمی، دست به عمل بزنیم و پس از آن بدنبال نظریه و توجیه علمی باشیم. آفت مدیریت دانشگاهی "تعصب تصمیم"  است که مدیر در دایره محدود اطلاعات و مشاوره، تصمیمی را اتخاذ می نماید و سپس تحقیقاتی را برای تایید و توجیه تصمیم فراهم می کند. و از آنجا که معمولا مقوله مدیریت تحت شعاع ت است تاسف انگیز تر اصرار و لجاجت بر اقدام نادرست است. زیرا این افراد باور دارند که اقرار به اقدام اشتباه و جبران آن از طریق اقدام درست منجر به کاهش اقتدار مدیر می گردد! که  بنظرم صحیح و مستند نیست زیرا تاکنون مدیری به تصمیمات اشتباه خود به اختیار و نه تحت فشار رسانه ها و افکار عمومی اذعان نکرده است تا ارزیابی از آثار آن داشته باشیم! اما آنچه بنظرم محرز است درک عمومی جامعه از این جسارت و شهامت منتج به برداشت تخصص و کار بلدی و حتی محبوبیت مدیر خواهد شد.
زمانی کشورهای صنعتی و پیشرفته با خدمات و کالاهایی که تولید می کردند منابع اقتصادی و مالی کشورهای جهان سوم و در حال توسعه را می بلعیدند و اکنون با فناوری و تکنولوژی سیل ثروت های ملی کشورها را بسمت خود سوق می دهند و البته که بزودی هم با "هوش مصنوعی" و مطالعات فوق محرمانه ای  که هم اکنون ودر همین لحظات که ما درگیر مجادلات بیهوده ی هستیم، برای به استعمار گرفتن و حفظ برتری جویی بر کشورهای که سرگرم بخود زخم زدن هستند، استفاده خواهند کرد. پس برای مام وطن و برای سربلندی و حفظ غرور و آبروی ایران، میراث با ارزش و گرانبها یکه نیاکان ما در طول هزاران سال بدست ما رسانده اند باید با احترام و سعه صدر نسبت به نظرات متفاوت و با درک مبانی نظری علمی و بکارگیری تخصص و تجربه عملی به وفاق جمعی برسیم.


یکی از موضوعات مهم در دهه نخست سده پیش رو ۱۴۰۰» که برای نخستین بار مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نسبت به آن، در کشور روشنگری نمودند، مسئله " نفوذ" است. دشمن پس از شکست در طرح نفوذ اجتماعی و فرهنگی در بین مردم از طریق تهاجم فرهنگی، اینبار سبک دیگری از جنگ و تهاجم را در پیش گرفت. اینبار به دنبال تاثیرگذاری بر قشری از جامعه افتادند که نتایج نگرش، دیدگاه فکری، نوع برنامه ریزی و رویکرد تجزیه و تحلیل مسائل و مبنای تصمیمات و اقدامات آنها، تاثیرات وسیعی در سطح کشور دارد، یعنی نفوذ غیر مستقیم بر مدیران و مسئولان که بنده از  تعبیر " جنگ تصمیم ها " استفاده می نمایم. بعبارت دیگر در نوع ارزیابی و محاسبات تحلیلی تصمیم گیران کشور رخنه می کند، تا  تصمیمی بگیرند و اقدامی بکنند که در تفکر و اعتقاد آنها در جهت منافع ملی و تضاد با خواست دشمن است اما در عمل نتایج تصمیم و اقدام آنها به نفع دشمن است. در امریکا اندیشکده ها و موسسات تحقیقاتی که مختص به انجام مطالعات و تحقیقات چند بعدی از خاورمیانه و ایران هستند، با کمک همه جانبه سرویس های اطلاعاتی این کشور اقدام به تهیه و تنظیم سناریوهای مختلف دراین  خصوص می نمایند و بسیار ساده لوحانه خواهد بود کسی که گمان کند دشمنان ما دست به روی دست گذاشته اند، دسترسی اطلاعاتی ندارند و اقدام های این چنین بر علیه کشور ما انجام نمی دهند. آنها از همه ظرفیت های خود با بی شرمی و حتی عدم پایبندی به اخلاق  و شرافت انسانی استفاده می کنند تا کشوری که چند دهه است در مقابل امریکا سرخم نکرده است را به زانو درآورند و آبرویی برای خود بخرند. بنابراین در دهه پیش رو که آغاز سده جدید شمسی هم می باشد با موج جدیدی از حملات دشمن مواجه خواهیم بود. و شواهد امر حاکی از تلاش بیشتر دشمن از طریق جنگ تصمیم ها است. و در مقابل کشور، نیازمند به درایت و عدم اشتباه در مدیریت و تلاش مضاعف  برای هدایت و بهره وری سرمایه انسانی می باشد.


آیا با تتمّه تجربیات گذشته، اکنون بخش پژوهشی دانشگاه  به درک کارکرد حقیقی خود که همانا نیازسنجی و هدایت پروژه های تحقیقاتی در دانشگاه است، رسیده است ؟ در سطح کلان و خرد آیا تحقیقات تخصصی و مفصلی از تهدید ها و فرصت ها، نقاط ضعف و مثبت در ابعاد علمی، اقتصادی ، اجتماعی و انسانی، فرهنگی و هنری، ی و حتی اکولوژیکی در نظام آموزش عالی و یا حتی در سطح نیاز ملی در بخش های مختلف، مطالعات و پژوهش های چند بعدی و آینده محور را در دستور کار دارد؟ چه اهداف و ت ها و برنامه هایی در پژوهش و برنامه ریزی  آموزش عالی مورد هدف قرار گرفته است تا در مسیر فراروی کشور دچار شوک و غافلگیری های سابق واقع نشویم؟ آیا اصلا آموزش عالی چنین احساس تعهد و وظیفه ای را برای خود قائل است ؟ یا همچنان ت های مقطعی و وابسته به نگرش ی دولتها مورد تمایل سیستم است؟

 


مشخصات

آخرین جستجو ها